لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُم مُّدْبِرِينَ
ـ [اگر نگران خود هستید] خدا شما را در میدانهای [نبرد] بسیاری یاری کرده است، 25 از جمله در جنگ حُنَین، آنگاه که انبوهی [لشگر]تان شما را مغرور و فریفته کرده بود [و به جای توکل به خدا، مغرور قدرت برتر خود بودید و دشمن را حقیر میشمردید] ولی [فزونی سپاهتان] هیچ سودی به حالتان نداشت، [بلکه] زمین با همه فراخیاش بر شما تنگ شد [زیرا چنان به محاصره درآمدید که راه پس و پیش نداشتید]، سپس به عقب نشینی گریختید. 26
25- «مَوَاطِنَ» جمع «ؤَطْن»، مکانی است که در آن به طور موقت یا دائم اقامت میکنند، از آنجائی که میدان جنگ نیز توقف گاهی برای سپاهِ در حال حرکت میباشد، وطن نام گرفته است. این لفظ فقط یکبار در قرآن آمده است. در نهج البلاغه نیز صداقت به خرج دادن در جنگ [قرار نکردن] را امام علی از مختصات جهاد شمردهاند [حکمت 31 و خطبه 197] به صورت مجازی نیز این کلمه در نهج البلاغه آمده است، مثل: مواطن الحیره [خطبه 108]، مواطن الصبر و مواطن البشاره [خطبه 156].
26- به گزارش مورخین، مسلمانان پس از فتح مکه و پیروزی درخشان بر مهمترین دشمنان خود، سرفرازانه با سپاهی دوازده هزار نفره عازم مقابله با مشرکین قبائل هوازن، با سپاهی یک سوم خود بودند که در منطقه حنین، در تنگه کوه و تاریکی طلوع فجر، گرفتار یورش سهمگین آنان شدند. در آغاز تعدادی از تازه مسلمانان فراری و پراکنده گشتند، اما سرانجام با درایت و فرماندهی شجاعانه پیامبر و یاران اندکش، و بازگشت فراریان، نصرت الهی فرا رسید و توانستند بر آنان غلبه کنند.