لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَّاتَّبَعُوكَ وَلَكِن بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَسَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنفُسَهُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ
اگر [فراخوان برای بسیج، دارای] غنائمی نزدیک و سفری سهل و آسان بود، 52 [منافقان و فرصت طلبان] حتماً در پی تو میآمدند، اما [حالا که باید سفری دور بروند] طی این مسافت بر آنها سخت و دشوار میآید 53 و به زودی [پس از بازگشتِ شما از جهاد] به خدا سوگند یاد خواهند کرد که اگر توانائی داشتیم، حتماً همراه شما حرکت میکردیم. [اما آنها با این بهانهها و توجیهات دروغین] خودشان را به هلاکت [=بدبختی و تیره روزی در دنیا و آخرت] میاندازند 54 و خدا خوب میداند که آنها دروغگویند.
52- «عَرَضً» به آنچه عرضه میشود و محسوس و ملموس است، مثل منافع مادّی، گفته میشود که زودگذر و زائل شونده است. «قَاصِدً»، از «قَصَدَ»، به راه سهل و آسانی گفته میشود که مردم قصد آن میکنند.
53- این سفرِ سخت و دور و دراز، به مقصد مرزهای نواحی شمالی عربستان، برای مقابله با سپاه مجهز و مقتدر امپراطوری روم شرقی انجام میشد، که قصد حمله آنها به سرحدّات کشور اسلامی به پیامبر گزارش شده بود و مقصد مسلمانان، «تبوک» در حدود 610 کیلومتری مدینه قرار داشت. اواخر تابستان و هنگام گرمای کشنده حجاز و فصل برداشت محصول خرمای مدینه بود و طی چنین مسافتی، در بیابانها و صحاری سوزان با ریگهای روان، بسیار سخت مینمود. از این رو چنین سپاهی را که گفتهاند سی هزار نفر بوده! «جیش العسره» [سپاه سختی] نامیدهاند و اشاره این آیه به «بَعُدَتْ عَلَیْهِمُ الشُّقَّهُ»، بیانگر مشقّتی است که این سفر همراه داشته است.
54- گرچه واژه «هلاکت» درباره مرگ به کار میرود، اما معنای اصلی آن تباه و ضایع شدن است که درباره محصولات کشاورزی نیز مصداق دارد، مثل: «وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ» [بقره 205 (2:205) ]. مرگ مهمترین مصداق هلاکت است، نه همه آن.