فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَن يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَّوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ
واپس ماندگان [از جهاد]، 107 از نشستن خود [به جای قیام به جهاد] برخلاف رسول خدا شادمان گشتند و اکراه داشتند که با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد کنند و [به دیگران نیز] گفتند: در این گرما [ی سوزان تابستان به سوی تبوک] رهسپار [جهاد] نشوید! بگو: آتش دوزخ بسی سوزندهتر است. ای کاش [این حقیقت را] میفهمیدند.
107- «مُخَلَّفُونَ» و خالفین، از ریشه خَلفْ [پُشت سر] بازماندگان از جهاد هستند، مثل: کودکان، پیران، بیماران و زنانی که توانائی جنگ نداشتند. چنین عنوانی برای نژاد عرب که بر شهامت و غیرت و مردانگی خود مغرور بودند، باید بسیار گران میآمد، اما دریغ از غیرت منافقین! آنها از جهاد با اموال و انفس که با فضیلتترین اعمال است کراهت داشتند [کَرِهُواْ أَن یُجَاهِدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ الله].